مجله هوش مصنوعی

آخرین اخبار و تکنولوژی های هوش مصنوعی را در اینجا بخوانید.

مجله هوش مصنوعی

آخرین اخبار و تکنولوژی های هوش مصنوعی را در اینجا بخوانید.

چگونه می توانیم یک قطب علمی هوش مصنوعی ایجاد کنیم؟


هوش مصنوعی در چند دهه اخیر، یکی از تاثیرگذارترین فناوری‌های حوزه کسب‌وکار بوده و نقش پررنگی دربهینه‌سازی بسیاری از فرآیندهای سازمانی داشته است. ما بر این باوریم که امروزه در هر شرکتی باید یک قطب علمی هوش مصنوعی وجود داشته باشد. این فناوری یک ابزار مهم در حوزه تجارت است که نباید با بی‌توجهی از کنار آن گذشت.

هوش مصنوعی پایه و اساس برخی از ارزشمندترین سامانه‌های امروزی را تشکیل می‌دهد و به‌زودی تبدیل به بخش جداناپذیری از دنیای کسب‌وکار و تجارت خواهد شد. علاوه براین، قابلیت‌های هوش مصنوعی باید در طول زمان پایدار بمانند تا بتوان به کمک آن، مدل‌های جدید کسب‌وکار را توسعه داده و پشتیبانی کرد. درحال‌حاضر، بسیاری از شرکت‌ها بخش قابل توجهی از منابع مالی خود را به فن‌آوری هوش مصنوعی اختصاص داده‌اند. افرادی که در این حوزه دارای مهارت‌های ضروری و تجربه باشند بسیار کمیابند، به همین دلیل نیز باید این افرادی را گرد هم آورد تا به شکلی منسجم با یک دیگر به تعامل و همکاری بپردازند. همان‌طور که تجارت الکترونیک باعث ایجاد مشاغل و تیم‌های جدیدی همچون مدیر ارشد دیجیتال و تیم پشتیبانی آنلاین شد، هوش مصنوعی نیز منجر به ایجاد یک قطب علمی و نقش‌هایی تازه در سازمان‌ها خواهد شد.

 

ایده ایجاد یک مرکز یا قطب علمی هوش مصنوعی، یک ایده افراطی نیست. اخیراً در یک نظرسنجی، از هیئت مدیره شرکت‌های بزرگی که از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند، سؤالاتی پرسیده شد. 37% از این مدیران در پاسخ گفتند که هم‌اکنون یک قطب علمی هوش مصنوعی در سازمان خود دارند. بانک دویچه ، جی‌.پی. مورگان چیس ، پِفیزر ، پروکتِر و گامبِل ، انتِم و شرکت بیمه کشاورزان در میان شرکت‌های غیر فناوری هستند که تیم‌هایی متمرکز و منسجم در حوزه هوش مصنوعی دارند.

برخی از فناوری‌های مبتنی بر هوش مصنوعی از قبیل یادگیری ماشینی در میان سازمان‌ها شناخته شده‌اند. اما یادگیری ماشینی ریشه در رگرسیون آماری دارد و همین مسئله باعث می‌شود که ایده ادغام تیم‌های تحلیل و هوش مصنوعی به ذهن خطور کند. اگر در سازمان خود یک تیم تحلیل‌گر دارید که پیش‌بینی‌های تحلیلی انجام می‌دهد، اعضای این تیم که به یادگیری و پیشرفت علاقه‌مندند، می‌توانند در پروژه‌های هوش مصنوعی شرکت کنند و در این حوزه تخصص کسب نمایند. در این صورت، ادغام تیم‌ها در سازمان منطقی خواهد بود.

وظایف تیم هوش مصنوعی

یک تیم هوش مصنوعی چه از دل یک تیم تحلیل‌گر ایجاد شده باشد، چه یک تیم کاملاً جدید باشد، مسئولیت‌های زیادی بر عهده خواهد داشت. تیم هوش مصنوعی برای انجام برخی از این وظایف (از قبیل طراحی و توسعه مدل‌ها و سیستم‌های هوش مصنوعی، همکاری با نمایندگی‌های فروش و ایجاد زیرساخت فنی) می‌تواند با شرکت‌های فعال در حوزه فناوری اطلاعات همکاری کند. برخی دیگر از فعالیت‌های تیم هوش مصنوعی نیز نیازمند همکاری با مدیران کسب‌وکارها است. اگر چه این همکاری‌ها از اهمیت زیادی برخوردارند، اما برخی مسئولیت‌ها نیز تنها بر عهده تیم هوش مصنوعی خواهند بود؛ این مسئولیت‌ها به شرح زیر می‌باشند:

 

تعریف چشم‌انداز شرکت در حوزه هوش مصنوعی: متخصصین حوزه هوش مصنوعی باید ماهیت هوش مصنوعی، توانایی‌ها، قابلیت‌ها و کاربرد آن در طراحی و تعریف مدل‌ها و استراتژی‌های کسب‌وکار را برای مدیران اجرایی بازگو کنند؛ در غیر این صورت، ممکن است نتوانیم از حداکثر قابلیت‌های هوش مصنوعی بهره ببریم.

 

تشریح کاربردهای هوش مصنوعی در حوزه تجارت و کسب‌وکار: توسعه‌دهندگان قابلیت‌های هوش مصنوعی باید فهرستی از اولویت‌های شرکت برای به‌کارگیری هوش مصنوعی داشته باشند تا بتوانند میان ارزش راهبردی این کاربردها و اهداف شرکت تعادل برقرار کنند. شرکت‌ها ممکن است تنها برای آزمون و خطا وارد برخی از حوزه‌های کاربردی هوش مصنوعی شوند، اما درعین حال، باید برای خود مسیری روشن نیز ترسیم کنند که منتهی به تولید محصولات و خدمات مبتنی بر هوش مصنوعی شود.

 

هدف‌گذاری مناسب و واقع‌گرایانه: هوش مصنوعی به جای مشاغل و فرآیندهای کلی کسب‌وکار، کارها و فعالیت‌های جزئی را هدف قرار می‌دهد؛ به همین دلیل بهترین استراتژی برای تعریف پروژه‌های هوش مصنوعی داشتن دیدگاهی واقع‌گرایانه است نه بلندپروازانه. اما درهمین‌حین، سازمان باید تعداد زیادی پروژه‌ کوچک را در یک حوزه مشخص تعریف و اجرا کند تا بتواند توجه مدیریت شرکت را جلب کرده و در دنیای کسب‌وکار مؤثر واقع شود. این کار نیازمند طراحی نقشه مسیر و تعیین کاربردهای هوش مصنوعی در طول زمان است. مرکز هوش مصنوعی می‌تواند به یک شرکت کمک کند که «درعین حال که بزرگ می‌اندیشد، قدم‌های کوچکی بردارد».

 

تعیین معماری هدف برای داده‌ها: چشم‌انداز و کاربردهای هوش مصنوعی تعیین‌کننده سامانه داده‌ای و ابزارهای موردنیاز سازمان خواهند بود. نکته کلیدی هر پروژه (مبتنی بر داده) این است که همه انواع داده‌ها (یعنی داده‌های ساختاریافته، ساختارنیافته و خارجی) در آن‌ها لحاظ شوند. امروزه به‌طور معمول هَدوپ سامانه‌ای استاندارد برای مدیریت داده‌ درنظر گرفته می‌شود، اما مرکز هوش مصنوعی باید بین استفاده از سامانه‌های محلی یا ابری و راه‌حل‌های متن‌باز و عمومی یا مجوزدار تصمیم بگیرد(برای مثال، شرکت‌ها می‌توانند از یکی از سامانه‌های هدوپِ کلودرا ، سرویس‌های تحت وب آمازون و یا سامانه‌های متن‌باز استفاده کنند). درحال حاضر اکثر شرکت‌ها به جای استفاده از پکیج‌های ابزاری که در گذشته مبتنی بر هوش تجاری بودند (همچون نسخه‌های ابتدایی SAS و SPSS)، از ابزارهای تحلیلی آماده‌ای استفاده می‌کنند که بخش‌هایی از آن‌ها متن‌باز است (همچون Alteryx) و به کمک آن‌ها می‌توان به سرعت، مدل‌هایی کاربرپسند طراحی کرد.

 

آگاهی از نوآوری‌های برون‌سازمانی: تیم هوش مصنوعی می‌تواند به شرکت کمک کند تا روابطش با دانشگاه‌ها، مراکز فروش، استارت‌آپ‌های مبتنی بر هوش مصنوعی و سایر متخصصین و نوآوران را بهبود بخشد. شرکت‌ها می‌توانند یک اکوسیستم هوش مصنوعی ایجاد کنند و حتی روی شرکت‌های کوچک‌تری که می‌توانند برای کسب‌وکار آن‌ها ارزش‌آفرین باشند، سرمایه‌گذاری کنند. به علاوه، آگاهی از نوآوری‌ها جدید به شرکت کمک می‌کند تا بهترین ابزارها و فناوری‌ها را در اختیار بگیرد.

 

ایجاد شبکه‌ای متشکل از حامیان هوش مصنوعی: در صورت ایجاد شبکه‌ای متشکل از طرفدارن و حامیان، به‌کارگیری فناوری در حوزه کسب‌وکار، عملکرد مرکز هوش مصنوعی به بالاترین سطح خود خواهد رسید. فرآیند ایجاد چنین شبکه‌ای در بسیاری از شرکت‌ها آغاز شده است. براساس نظرسنجی سازمان حسابرسی دلویت در سال 2018، 45% از شرکت‌ها، مدیران ارشد خود را به عنوان حامی و طرفدار هوش مصنوعی معرفی کردند. با تجاری‌سازی شدن برنامه‌نویسی (در اثر روی کار آمدن زبان‌های برنامه‌نویسی آسانی همچون R و پایتون)، شرکت‌ها برای ایجاد قابلیت‌های درون‌سازمانی باید به‌جای برنامه‌نویسی، بیشتر بر مباحث مدل‌سازی آماری و ریاضی متمرکز شوند.

 

انتشار داستان موفقیت‌ها: یکی از عوامل کلیدی در موفقیت هوش مصنوعی و یا هر فناوری جدیدی، انتشار داستان موفقیت‌ها و دست‌آوردهای اولیه آن در حوزه‌هایی است که برای مخاطبین در اولویت قرار دارند. بدین ترتیب می‌توان اشتیاق و رغبت افراد به فعالیت‌های مبتنی بر هوش مصنوعی را افزایش داد. بازگو کردن این قبیل داستان‌ها می‌تواند نوعی بازاریابی برای مرکز هوش مصنوعی نیز باشد.

جذب و پرورش استعدادها

یک عامل بسیار مهم در موفقیت مرکز هوش مصنوعی، جذب و یا پرورش افراد مستعد است. این حقیقت بر هیچ‌کس پوشیده نیست که استخدام یک مهندس هوش مصنوعی یا دانشمند داده (آماردان) حرفه‌ای حتی در سیلیکُون وَلی نیز تا چه حد دشوار است. سازمان‌ها اغلب برای طراحی و اجرای الگوریتم‌های هوش مصنوعی به تعداد زیادی نیروی انسانی نیاز ندارند و افرادی که دکترای هوش مصنوعی یا علوم رایانه داشته باشند، برای این جایگاه شغلی مناسبند. اما برای به انجام رسیدن بسیاری از امور مربوط به کسب‌وکار در یک مرکز هوش مصنوعی، به تحلیل‌گرانی با مدرک دانشگاهی MBA نیاز است که با مفاهیم و قابلیت‌های هوش مصنوعی آشنایی داشته و بتوانند از ابزارهای خودکار یادگیری ماشینی استفاده کنند. البته می‌توانید در ابتدا با استخدام مشاورین و فروشندگان، کار بر روی پروژه‌های ساده و اولیه را آغاز کنید. اما ادغام این تیم با سایر تیم‌های شرکت اجتناب‌ناپذیر است.

 

ممکن است شما به تازگی به فکر پرورش استعدادها در حوزه هوش مصنوعی افتاده باشید. آموزش مباحث هوش مصنوعی به کارمندانی که حتی اندکی با علوم داده‌ای آشنا هستند، غیرممکن نیست. برخی از شرکت‌ها همچون سیسکو با همکاری دانشگاه‌ها، دوره‌های آموزشی در حوزه علم داده برای کارمندان خود برگزار کردند. این دوره‌ها در انتها متخصصینی دارای مدرک معتبر به شرکت تحویل دادند. این رویکرد را می‌توان در حوزه هوش مصنوعی نیز به کار بست.

 

شرکت‌هایی همچون ریپلای و دیتاروبوت و دانشگاه‌هایی همچون اِم‌آی‌تی ، دوره‌های آموزشی کوتاه و جامعی ارائه می‌دهند که در آن‌ها مهارت‌های متناسب با نیاز شرکت‌ها و یا به‌طورکلی‌تر، مهارت‌های موردنیاز در حوزه هوش مصنوعی، به دانش‌جویان آموزش داده می‌شود.

فرآیندها و ساختارهای سازمانی

درواقع نمی‌توان با قاطعیت گفت کدام‌یک از انواع ساختارهای سازمانی مناسب یک مرکز هوش مصنوعی است، اما ما بر این باوریم که سازمان‌ها در اغلب موارد، با ایجاد یک ساختار متمرکز و داشتن کارمندانی رسمی که باید در برابر یک واحد اداری فراگیر پاسخ‌گو باشند، موفق‌تر خواهند بود. همان‌طور که می‌دانید، افراد بااستعداد در حوزه هوش مصنوعی کمیابند، به همین دلیل، اگر این افراد در سازمان پراکنده باشند، نمی‌توان یک تیم قدرتمند ساخت. براساس تجربه‌ای که در زمان ایجاد تیم تحلیل‌گر به‌دست آوردیم، متمرکزسازی فعالیت‌ها منجر به افزایش رضایت شغلی و بقای این قبیل نقش‌ها در سازمان خواهد شد.

 

برای پرهیز از تشریفات غیرضروری اداری، تیم متمرکز هوش مصنوعی باید به تعدادی از اعضای خود وظایفی در حوزه امور اداری بدهد، البته منظور اموری است که ممکن است تیم هوش مصنوعی به آن‌ها نیاز پیدا کند. بدین ترتیب، کارمندان مرکز هوش مصنوعی با مسائل و مشکلات اداریِ تیم نیز آشنا خواهند شد و می‌توانند با مدیران کلیدی شرکت ارتباط برقرار کنند. تغییر وظایف و مسئولیت‌های افراد در درون یک واحد اداری می‌تواند دانش افراد را افزایش و روند انتقال دانش میان آن‌ها را بهبود بخشد. با فراگیر شدن هوش مصنوعی، کارمندان رسمی می‌توانند خطوط گزارش‌دهی سازمانی و اولیه خود را به بخش‌های اداری منتقل کنند.

 

تیم هوش مصنوعی باید در زمینه‌های مختلفی گزارش تهیه کند، اما از نظر ما بهترین تیم برای دریافت این گزارش، تیمی است که مسئول طراحی راهبردها و فعالیت‌های دیجیتال شرکت باشد. شرکت ProSiebenSat.1 (که بزرگ‌ترین شرکت خصوصی رسانه‌ای در آلمان است) تیم تحلیل داده خود را بین دو تیم کسب‌وکار تجاری و فناوری اطلاعات قرار داده تا بتواند بر روی طراحی یک مدل کسب‌وکار جدید در حوزه اقتصاد سامانه‌ای تمرکز کند. تیم‌های هوش مصنوعی و تحلیل در شرکت Versicherungskammer (بزرگترین شرکت دولتی بیمه‌ در آلمان) گزارش‌های خود را به مدیر ارشد اطلاعات این شرکت ارائه می‌دهند. تیم هوش مصنوعی شرکت پروکتر اند گامبل نیز با تلاش مشترک تیم‌های تحقیق و توسعه (R&D) و فناوری اطلاعات (IT) شکل گرفت. در شرکت اَنتم، قطب علمی هوش مصنوعی گزارش فعالیت‌های خود را به مدیر ارشد دیجیتال این شرکت ارائه می‌دهد.

 

در اجرای پروژه‌های هوش مصنوعی همچون بسیاری از پروژه‌های فناوری دیگر، داشتن سرعت مهم‌ترین عامل موفقیت است. بنابراین، تعریف دستاوردهای کوتاه‌مدت و برگزاری جلسات مکرر با سهام‌داران بهترین راهبرد برای اجرای این قبیل پروژه‌هاست. البته، اگر سیستم به توسعه یا یکپارچه‌سازی اساسی نیاز داشته باشد، می‌توان سایر روش‌های سنتی مدیریت پروژه را نیز به‌کار گرفت.

 

ممکن است برخی از فعالیت‌های هوش مصنوعی با اصول اخلاقی تناقض داشته باشد، به همین دلیل هرگز نباید در صورت مواجهه با چنین مسائلی، آن‌ها را نادیده بگیرید. ممکن است یک شرکت قصد داشته باشد که به عنوان بخشی از فعالیت‌های خود در زمینه هوش مصنوعی، موضعی اخلاقی اتخاذ کند یا یک هیئت بازنگری در این زمینه تشکیل دهد. برای مثال، در شرکت مایکروسافت سمت جدیدی با عنوان «کارشناس اخلاق‌شناسی در حوزه هوش مصنوعی» تعریف شده است که کمک به سایر کسب‌وکارها در حوزه مسائل اخلاقی هوش مصنوعی از جمله بایاس الگوریتمی و بررسی تأثیرات نرم‌افزارهای هوش مصنوعی بر مصرف‌کنندگان از جمله وظایف این کارشناس است.

 

کسب‌وکارها برای رسیدن به موفقیت باید منابع خود را نظم بخشیده و تمرکز آن‎ها را حفظ کنند. همان‌طور که می‌دانید افراد بااستعداد و متخصص در حوزه هوش مصنوعی کمیابند و به همین دلیل، این افراد به عنوان یکی از منابع موردنیاز شرکت برای ایجاد یک قطب علمی در حوزه هوش مصنوعی، اهمیت بیشتری از سایر منابع خواهند داشت. به نظر ما، در عمل یک سازمان نمی‌تواند بدون تخصیص یک بخش مجزا به هوش مصنوعی و کاربردهای آن، موفقیت چشم‌گیری در این حوزه کسب نماید.

منبع: hooshio.com

چگونه می توانیم یک قطب علمی هوش مصنوعی ایجاد کنیم؟

هوش مصنوعی در چند دهه اخیر، یکی از تاثیرگذارترین فناوری‌های حوزه کسب‌وکار بوده و نقش پررنگی دربهینه‌سازی بسیاری از فرآیندهای سازمانی داشته است. ما بر این باوریم که امروزه در هر شرکتی باید یک قطب علمی هوش مصنوعی وجود داشته باشد. این فناوری یک ابزار مهم در حوزه تجارت است که نباید با بی‌توجهی از کنار آن گذشت.

هوش مصنوعی پایه و اساس برخی از ارزشمندترین سامانه‌های امروزی را تشکیل می‌دهد و به‌زودی تبدیل به بخش جداناپذیری از دنیای کسب‌وکار و تجارت خواهد شد. علاوه براین، قابلیت‌های هوش مصنوعی باید در طول زمان پایدار بمانند تا بتوان به کمک آن، مدل‌های جدید کسب‌وکار را توسعه داده و پشتیبانی کرد. درحال‌حاضر، بسیاری از شرکت‌ها بخش قابل توجهی از منابع مالی خود را به فن‌آوری هوش مصنوعی اختصاص داده‌اند. افرادی که در این حوزه دارای مهارت‌های ضروری و تجربه باشند بسیار کمیابند، به همین دلیل نیز باید این افرادی را گرد هم آورد تا به شکلی منسجم با یک دیگر به تعامل و همکاری بپردازند. همان‌طور که تجارت الکترونیک باعث ایجاد مشاغل و تیم‌های جدیدی همچون مدیر ارشد دیجیتال و تیم پشتیبانی آنلاین شد، هوش مصنوعی نیز منجر به ایجاد یک قطب علمی و نقش‌هایی تازه در سازمان‌ها خواهد شد.
ایده ایجاد یک مرکز یا قطب علمی هوش مصنوعی، یک ایده افراطی نیست. اخیراً در یک نظرسنجی، از هیئت مدیره شرکت‌های بزرگی که از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند، سؤالاتی پرسیده شد. ۳۷% از این مدیران در پاسخ گفتند که هم‌اکنون یک قطب علمی هوش مصنوعی در سازمان خود دارند. بانک دویچه ، جی‌.پی. مورگان چیس ، پِفیزر ، پروکتِر و گامبِل ، انتِم و شرکت بیمه کشاورزان در میان شرکت‌های غیر فناوری هستند که تیم‌هایی متمرکز و منسجم در حوزه هوش مصنوعی دارند.
برخی از فناوری‌های مبتنی بر هوش مصنوعی از قبیل یادگیری ماشینی در میان سازمان‌ها شناخته شده‌اند. اما یادگیری ماشینی ریشه در رگرسیون آماری دارد و همین مسئله باعث می‌شود که ایده ادغام تیم‌های تحلیل و هوش مصنوعی به ذهن خطور کند. اگر در سازمان خود یک تیم تحلیل‌گر دارید که پیش‌بینی‌های تحلیلی انجام می‌دهد، اعضای این تیم که به یادگیری و پیشرفت علاقه‌مندند، می‌توانند در پروژه‌های هوش مصنوعی شرکت کنند و در این حوزه تخصص کسب نمایند. در این صورت، ادغام تیم‌ها در سازمان منطقی خواهد بود.

وظایف تیم هوش مصنوعی

یک تیم هوش مصنوعی چه از دل یک تیم تحلیل‌گر ایجاد شده باشد، چه یک تیم کاملاً جدید باشد، مسئولیت‌های زیادی بر عهده خواهد داشت. تیم هوش مصنوعی برای انجام برخی از این وظایف (از قبیل طراحی و توسعه مدل‌ها و سیستم‌های هوش مصنوعی، همکاری با نمایندگی‌های فروش و ایجاد زیرساخت فنی) می‌تواند با شرکت‌های فعال در حوزه فناوری اطلاعات همکاری کند. برخی دیگر از فعالیت‌های تیم هوش مصنوعی نیز نیازمند همکاری با مدیران کسب‌وکارها است. اگر چه این همکاری‌ها از اهمیت زیادی برخوردارند، اما برخی مسئولیت‌ها نیز تنها بر عهده تیم هوش مصنوعی خواهند بود؛ این مسئولیت‌ها به شرح زیر می‌باشند:
تعریف چشم‌انداز شرکت در حوزه هوش مصنوعی: متخصصین حوزه هوش مصنوعی باید ماهیت هوش مصنوعی، توانایی‌ها، قابلیت‌ها و کاربرد آن در طراحی و تعریف مدل‌ها و استراتژی‌های کسب‌وکار را برای مدیران اجرایی بازگو کنند؛ در غیر این صورت، ممکن است نتوانیم از حداکثر قابلیت‌های هوش مصنوعی بهره ببریم.
تشریح کاربردهای هوش مصنوعی در حوزه تجارت و کسب‌وکار: توسعه‌دهندگان قابلیت‌های هوش مصنوعی باید فهرستی از اولویت‌های شرکت برای به‌کارگیری هوش مصنوعی داشته باشند تا بتوانند میان ارزش راهبردی این کاربردها و اهداف شرکت تعادل برقرار کنند. شرکت‌ها ممکن است تنها برای آزمون و خطا وارد برخی از حوزه‌های کاربردی هوش مصنوعی شوند، اما درعین حال، باید برای خود مسیری روشن نیز ترسیم کنند که منتهی به تولید محصولات و خدمات مبتنی بر هوش مصنوعی شود.
هدف‌گذاری مناسب و واقع‌گرایانه: هوش مصنوعی به جای مشاغل و فرآیندهای کلی کسب‌وکار، کارها و فعالیت‌های جزئی را هدف قرار می‌دهد؛ به همین دلیل بهترین استراتژی برای تعریف پروژه‌های هوش مصنوعی داشتن دیدگاهی واقع‌گرایانه است نه بلندپروازانه. اما درهمین‌حین، سازمان باید تعداد زیادی پروژه‌ کوچک را در یک حوزه مشخص تعریف و اجرا کند تا بتواند توجه مدیریت شرکت را جلب کرده و در دنیای کسب‌وکار مؤثر واقع شود. این کار نیازمند طراحی نقشه مسیر و تعیین کاربردهای هوش مصنوعی در طول زمان است. مرکز هوش مصنوعی می‌تواند به یک شرکت کمک کند که «درعین حال که بزرگ می‌اندیشد، قدم‌های کوچکی بردارد».
تعیین معماری هدف برای داده‌ها: چشم‌انداز و کاربردهای هوش مصنوعی تعیین‌کننده سامانه داده‌ای و ابزارهای موردنیاز سازمان خواهند بود. نکته کلیدی هر پروژه (مبتنی بر داده) این است که همه انواع داده‌ها (یعنی داده‌های ساختاریافته، ساختارنیافته و خارجی) در آن‌ها لحاظ شوند. امروزه به‌طور معمول هَدوپ سامانه‌ای استاندارد برای مدیریت داده‌ درنظر گرفته می‌شود، اما مرکز هوش مصنوعی باید بین استفاده از سامانه‌های محلی یا ابری و راه‌حل‌های متن‌باز و عمومی یا مجوزدار تصمیم بگیرد(برای مثال، شرکت‌ها می‌توانند از یکی از سامانه‌های هدوپِ کلودرا ، سرویس‌های تحت وب آمازون و یا سامانه‌های متن‌باز استفاده کنند). درحال حاضر اکثر شرکت‌ها به جای استفاده از پکیج‌های ابزاری که در گذشته مبتنی بر هوش تجاری بودند (همچون نسخه‌های ابتدایی SAS و SPSS)، از ابزارهای تحلیلی آماده‌ای استفاده می‌کنند که بخش‌هایی از آن‌ها متن‌باز است (همچون Alteryx) و به کمک آن‌ها می‌توان به سرعت، مدل‌هایی کاربرپسند طراحی کرد.
آگاهی از نوآوری‌های برون‌سازمانی: تیم هوش مصنوعی می‌تواند به شرکت کمک کند تا روابطش با دانشگاه‌ها، مراکز فروش، استارت‌آپ‌های مبتنی بر هوش مصنوعی و سایر متخصصین و نوآوران را بهبود بخشد. شرکت‌ها می‌توانند یک اکوسیستم هوش مصنوعی ایجاد کنند و حتی روی شرکت‌های کوچک‌تری که می‌توانند برای کسب‌وکار آن‌ها ارزش‌آفرین باشند، سرمایه‌گذاری کنند. به علاوه، آگاهی از نوآوری‌ها جدید به شرکت کمک می‌کند تا بهترین ابزارها و فناوری‌ها را در اختیار بگیرد.
ایجاد شبکه‌ای متشکل از حامیان هوش مصنوعی: در صورت ایجاد شبکه‌ای متشکل از طرفدارن و حامیان، به‌کارگیری فناوری در حوزه کسب‌وکار، عملکرد مرکز هوش مصنوعی به بالاترین سطح خود خواهد رسید. فرآیند ایجاد چنین شبکه‌ای در بسیاری از شرکت‌ها آغاز شده است. براساس نظرسنجی سازمان حسابرسی دلویت در سال ۲۰۱۸، ۴۵% از شرکت‌ها، مدیران ارشد خود را به عنوان حامی و طرفدار هوش مصنوعی معرفی کردند. با تجاری‌سازی شدن برنامه‌نویسی (در اثر روی کار آمدن زبان‌های برنامه‌نویسی آسانی همچون R و پایتون)، شرکت‌ها برای ایجاد قابلیت‌های درون‌سازمانی باید به‌جای برنامه‌نویسی، بیشتر بر مباحث مدل‌سازی آماری و ریاضی متمرکز شوند.
انتشار داستان موفقیت‌ها: یکی از عوامل کلیدی در موفقیت هوش مصنوعی و یا هر فناوری جدیدی، انتشار داستان موفقیت‌ها و دست‌آوردهای اولیه آن در حوزه‌هایی است که برای مخاطبین در اولویت قرار دارند. بدین ترتیب می‌توان اشتیاق و رغبت افراد به فعالیت‌های مبتنی بر هوش مصنوعی را افزایش داد. بازگو کردن این قبیل داستان‌ها می‌تواند نوعی بازاریابی برای مرکز هوش مصنوعی نیز باشد.

جذب و پرورش استعدادها

یک عامل بسیار مهم در موفقیت مرکز هوش مصنوعی، جذب و یا پرورش افراد مستعد است. این حقیقت بر هیچ‌کس پوشیده نیست که استخدام یک مهندس هوش مصنوعی یا دانشمند داده (آماردان) حرفه‌ای حتی در سیلیکُون وَلی نیز تا چه حد دشوار است. سازمان‌ها اغلب برای طراحی و اجرای الگوریتم‌های هوش مصنوعی به تعداد زیادی نیروی انسانی نیاز ندارند و افرادی که دکترای هوش مصنوعی یا علوم رایانه داشته باشند، برای این جایگاه شغلی مناسبند. اما برای به انجام رسیدن بسیاری از امور مربوط به کسب‌وکار در یک مرکز هوش مصنوعی، به تحلیل‌گرانی با مدرک دانشگاهی MBA نیاز است که با مفاهیم و قابلیت‌های هوش مصنوعی آشنایی داشته و بتوانند از ابزارهای خودکار یادگیری ماشینی استفاده کنند. البته می‌توانید در ابتدا با استخدام مشاورین و فروشندگان، کار بر روی پروژه‌های ساده و اولیه را آغاز کنید. اما ادغام این تیم با سایر تیم‌های شرکت اجتناب‌ناپذیر است.
ممکن است شما به تازگی به فکر پرورش استعدادها در حوزه هوش مصنوعی افتاده باشید. آموزش مباحث هوش مصنوعی به کارمندانی که حتی اندکی با علوم داده‌ای آشنا هستند، غیرممکن نیست. برخی از شرکت‌ها همچون سیسکو با همکاری دانشگاه‌ها، دوره‌های آموزشی در حوزه علم داده برای کارمندان خود برگزار کردند. این دوره‌ها در انتها متخصصینی دارای مدرک معتبر به شرکت تحویل دادند. این رویکرد را می‌توان در حوزه هوش مصنوعی نیز به کار بست.
شرکت‌هایی همچون ریپلای و دیتاروبوت و دانشگاه‌هایی همچون اِم‌آی‌تی ، دوره‌های آموزشی کوتاه و جامعی ارائه می‌دهند که در آن‌ها مهارت‌های متناسب با نیاز شرکت‌ها و یا به‌طورکلی‌تر، مهارت‌های موردنیاز در حوزه هوش مصنوعی، به دانش‌جویان آموزش داده می‌شود.

فرآیندها و ساختارهای سازمانی

درواقع نمی‌توان با قاطعیت گفت کدام‌یک از انواع ساختارهای سازمانی مناسب یک مرکز هوش مصنوعی است، اما ما بر این باوریم که سازمان‌ها در اغلب موارد، با ایجاد یک ساختار متمرکز و داشتن کارمندانی رسمی که باید در برابر یک واحد اداری فراگیر پاسخ‌گو باشند، موفق‌تر خواهند بود. همان‌طور که می‌دانید، افراد بااستعداد در حوزه هوش مصنوعی کمیابند، به همین دلیل، اگر این افراد در سازمان پراکنده باشند، نمی‌توان یک تیم قدرتمند ساخت. براساس تجربه‌ای که در زمان ایجاد تیم تحلیل‌گر به‌دست آوردیم، متمرکزسازی فعالیت‌ها منجر به افزایش رضایت شغلی و بقای این قبیل نقش‌ها در سازمان خواهد شد.
برای پرهیز از تشریفات غیرضروری اداری، تیم متمرکز هوش مصنوعی باید به تعدادی از اعضای خود وظایفی در حوزه امور اداری بدهد، البته منظور اموری است که ممکن است تیم هوش مصنوعی به آن‌ها نیاز پیدا کند. بدین ترتیب، کارمندان مرکز هوش مصنوعی با مسائل و مشکلات اداریِ تیم نیز آشنا خواهند شد و می‌توانند با مدیران کلیدی شرکت ارتباط برقرار کنند. تغییر وظایف و مسئولیت‌های افراد در درون یک واحد اداری می‌تواند دانش افراد را افزایش و روند انتقال دانش میان آن‌ها را بهبود بخشد. با فراگیر شدن هوش مصنوعی، کارمندان رسمی می‌توانند خطوط گزارش‌دهی سازمانی و اولیه خود را به بخش‌های اداری منتقل کنند.
تیم هوش مصنوعی باید در زمینه‌های مختلفی گزارش تهیه کند، اما از نظر ما بهترین تیم برای دریافت این گزارش، تیمی است که مسئول طراحی راهبردها و فعالیت‌های دیجیتال شرکت باشد. شرکت ProSiebenSat.1 (که بزرگ‌ترین شرکت خصوصی رسانه‌ای در آلمان است) تیم تحلیل داده خود را بین دو تیم کسب‌وکار تجاری و فناوری اطلاعات قرار داده تا بتواند بر روی طراحی یک مدل کسب‌وکار جدید در حوزه اقتصاد سامانه‌ای تمرکز کند. تیم‌های هوش مصنوعی و تحلیل در شرکت Versicherungskammer (بزرگترین شرکت دولتی بیمه‌ در آلمان) گزارش‌های خود را به مدیر ارشد اطلاعات این شرکت ارائه می‌دهند. تیم هوش مصنوعی شرکت پروکتر اند گامبل نیز با تلاش مشترک تیم‌های تحقیق و توسعه (R&D) و فناوری اطلاعات (IT) شکل گرفت. در شرکت اَنتم، قطب علمی هوش مصنوعی گزارش فعالیت‌های خود را به مدیر ارشد دیجیتال این شرکت ارائه می‌دهد.
در اجرای پروژه‌های هوش مصنوعی همچون بسیاری از پروژه‌های فناوری دیگر، داشتن سرعت مهم‌ترین عامل موفقیت است. بنابراین، تعریف دستاوردهای کوتاه‌مدت و برگزاری جلسات مکرر با سهام‌داران بهترین راهبرد برای اجرای این قبیل پروژه‌هاست. البته، اگر سیستم به توسعه یا یکپارچه‌سازی اساسی نیاز داشته باشد، می‌توان سایر روش‌های سنتی مدیریت پروژه را نیز به‌کار گرفت.
ممکن است برخی از فعالیت‌های هوش مصنوعی با اصول اخلاقی تناقض داشته باشد، به همین دلیل هرگز نباید در صورت مواجهه با چنین مسائلی، آن‌ها را نادیده بگیرید. ممکن است یک شرکت قصد داشته باشد که به عنوان بخشی از فعالیت‌های خود در زمینه هوش مصنوعی، موضعی اخلاقی اتخاذ کند یا یک هیئت بازنگری در این زمینه تشکیل دهد. برای مثال، در شرکت مایکروسافت سمت جدیدی با عنوان «کارشناس اخلاق‌شناسی در حوزه هوش مصنوعی» تعریف شده است که کمک به سایر کسب‌وکارها در حوزه مسائل اخلاقی هوش مصنوعی از جمله بایاس الگوریتمی و بررسی تأثیرات نرم‌افزارهای هوش مصنوعی بر مصرف‌کنندگان از جمله وظایف این کارشناس است.
کسب‌وکارها برای رسیدن به موفقیت باید منابع خود را نظم بخشیده و تمرکز آن‎ها را حفظ کنند. همان‌طور که می‌دانید افراد بااستعداد و متخصص در حوزه هوش مصنوعی کمیابند و به همین دلیل، این افراد به عنوان یکی از منابع موردنیاز شرکت برای ایجاد یک قطب علمی در حوزه هوش مصنوعی، اهمیت بیشتری از سایر منابع خواهند داشت. به نظر ما، در عمل یک سازمان نمی‌تواند بدون تخصیص یک بخش مجزا به هوش مصنوعی و کاربردهای آن، موفقیت چشم‌گیری در این حوزه کسب نماید.

منبع: hooshio.com


چگونه یک تیم هوش مصنوعی فوق‌العاده بسازیم؟


رشد روزافزون هوش مصنوعی سوالات زیادی را برای مدیران ایجاد کرده است. از جمله نحوه مدیریت سیستم‌های محاسباتی‌ای که فراتر از درک بشر هستند و چگونگی اطمینان از رعایت استانداردهای اخلاقی در استفاده از این فناوری نوین و چالش برانگیز. اندرو ان‌جی علاوه بر این سوالات، موضوعات مهم‌تر دیگری را مطرح می‌کند؛ اینکه برای پیشرفت در هوش مصنوعی چه نوع سازمانی لازم است؟ چه مهارت‌هایی برای جذب افراد مورد نیاز است؟ چه ساختارهای سازمانی بهترین عملکرد را دارند؟ آیا شرکت‌ها به یک مدیر ارشد هوش مصنوعی که هم‌سطح دیگر مدیران عالی باشد نیاز دارند؟ در مصاحبه‌ی پیش رو اندرو ان‌جی به این سوالات پاسخ خواهد داد.

 

کمتر کسی را می توان یافت که همچون اندرو ان‌جی بر اوج قله هوش مصنوعی ایستاده باشد. ان‌جی بنیانگذار و مدیرعامل شرکت Landing AI است و از معدود افرادی‌ است که در هر دو زمینه‌ی فناوری و هوش مصنوعی سوابق پرباری دارد. او پیش از این هدایت آزمایشگاه هوش مصنوعی دانشگاه استنفورد و گروه تحقیقاتی هوش مصنوعی Google Brain را بر عهده داشته است و به عنوان دانشمند ارشد شرکت چینی Baidu برنامه‌های نوآورانه‌ ای برای تشخیص صدا و تصویر ایجاد کرده است. ان‌جی می‌گوید بسیاری از شرکت‌ها به اهمیت هوش مصنوعی و تاثیرات آن پی برده‌اند و در حال ساخت تیم‌ هوش مصنوعی داخل شرکت هستند. وی مصاحبه ای با مجله فوربس انجام داده است در مورد اینکه چگونه می‌توان یک تیم هوش مصنوعی همه‌فن حریف ساخت که بیشترین بهره‌برداری را از این فناوری نوین انجام دهد. اندرو ان‌جی در مصاحبه‌ای با فوربس به این سوالات پاسخ داده است.

تیم هوش مصنوعی

در گذشته ضرورت هوش مصنوعی به اندازه امروز حس نمی‌شد. این مساله باعث شد تا مدیران اجرایی تجربه زیادی در ساختن تیم هوش مصنوعی نداشته باشند. اکنون شرکت‌ها چگونه باید اعضای تیم هوش مصنوعی را انتخاب کنند؟

پیش از هرچیز شرکت‌ها نیاز به افراد با استعدادی دارند که در زمینه شبیه‌سازی، دانش عمیقی داشته باشند. این افراد باید توانایی‌های یادگیری کامپیوتر را بشناسند. سپس این تیم متمرکز می‌تواند بطور متقابل با دیگر مدیران همکاری کند تا برنامه‌های خاص هوش مصنوعی را توسعه دهد. در نهایت این یک کار تیمی خواهد بود که برنامه را هدایت می‌کند.

بسیاری از شرکت‌ها از یک تیم هوش مصنوعی برای چندین پروژه استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، هوش مصنوعی در حال کاهش کار اضافی در کشاورزی است. ده‌ها برنامه‌ی مختلف برای کنترل علف‌های هرز، تفسیر تصاویر ماهواره‌ای و بهینه‌سازی ماشین آلات کشاورزی توسعه یافته‌اند. طبیعی است که استخدام یک متخصص هوش مصنوعی که تمامی این برنامه‌های عمودی را بشناسد کار بسیار دشواری است. بنابراین بسیار مهم است که پیش از هرچیز، چند برنامه کاربردی را آزمایش کنید تا بدانید که هوش مصنوعی چه کاری را می‌تواند در یک حوزه خاص تجاری انجام دهد.

چه گروهی می‌تواند این کار را انجام دهد؟

یک تیم هوش مصنوعی کوچک و توانمند که به سرعت عمل کند و حتی شکست بخورد، می‌تواند ظرف شش تا ۱۲ ماه یک برنامه را آزمایش کند. به منظور شروع سریع‌تر کار بهتر است به طور جداگانه برای این گروه بودجه اختصاص داد تا اینکه آنها مجبور نباشند برای دریافت بودجه از واحدهای مالی بجنگند.

شما وقتی می‌خواهید یک تیم هوش مصنوعی بسازید برای انتخاب و استخدام بهترین افراد به چه مهارت‌ها و نقش‌هایی توجه می‌کنید ؟

سرپرست تیم هوش مصنوعی باید در مورد فناوری اطلاعات کافی داشته باشد تا بتواند کارهایی که باید انجام شود یا نباید انجام شود را تشخیص دهد. علاوه بر این آنها باید به طور متقابل با سرپرست‌های شرکت‌ها کار کنند تا بتوانند هرگونه ارزش افزوده‌ای را به مجموعه وارد کنند.
همچنین تیم هوش مصنوعی برای اجرای پروژه ‌ها نیاز به استعدادهای مهندسی دارد. با توجه به نوع پروژه، این می‌تواند شامل مهندسین یادگیری ماشین، دانشمندان داده، دانشمندان کاربردی، مهندسان داده یا سایر نقش‌ها باشد. برخی از تیم‌ها نیز به یک مدیر محصول نیاز دارند.

تعریف شما از یک مدیر ارشد هوش مصنوعی و نقش آن چیست؟

این افراد به طور معمول سمت بالایی در سازمان دارند. وظیفه‌ی آنها باید ایجاد توانایی‌های هوش مصنوعی برای کل سازمان باشد. به یاد داشته باشید که صدها سال پیش که تازه الکتریسته کشف شده بود شرکت‌ها در حال استخدام معاونان برق برای پشتیانی از کل شرکت بودند. آنها نحوه کار با این محصول نوظهور را آموزش می‌دادند.

امروزه هوش مصنوعی در مراحل ابتدایی توسعه‌ی خود قرار دارد. بنابراین شما به یک مدیر ارشد هوش مصنوعی نیاز دارید که با مدیرعامل همکاری نزدیکی داشته باشد تا به آنها این قدرت را بدهد که شرکت را به سمت تغییرات مثبت هدایت کنند.

هوش مصنوعی یک فناوری عمومی است و برای بسیاری از کارکردهای مختلف مفید است. به عبارت دیگر اگر فقط یک واحد تجاری از هوش مصنوعی استفاده کند ، تنها همان واحد متحول می‌شود. به عنوان مثال اگر ما در گوگل به مدیر آنجا در مورد فواید به کارگیری هوش مصنوعی در همه‌جا گزارش نمی‌دادیم، باعث می‌شد فقط عملکرد گفتار را تغییر بدهیم، اما با آن گزارش‌ها ما توانستیم کل شرکت را تغییر دهیم.

کارکردهای اصلی یک تیم متمرکز چیست؟ در دنیای امروز چه کسی این کار را به خوبی انجام می‌دهد؟

گوگل و بایدو این کار را به خوبی انجام می‌دهند. هردوی اینها دارای تیم‌ هوش مصنوعی ‌فوق‌العاده‌ای هستند و توانایی خود را در کار متقابل برای ایجاد ارزش هوش مصنوعی قابل لمس، از طریق جستجوی پیشرفته وب، تبلیغات، تشخیص گفتار، پیشنهادهای مربوط به محصول و بسیاری از پروژه‌های دیگر ثابت کرده‌اند.

یکی از چالش‌های اصلی این است که سال‌ها زمان می‌برد تا این تیم ساخته شود. ما در هوش مصنوعی Landing سرمایه-گذاری‌های گسترده‌ای انجام داده‌ایم تا روند پذیرش هوش مصنوعی در شرکت‌ها را سرعت دهیم. در این بین متوجه این نکته شده‌ایم که اگر این این ظرفیت‌ها را در دسترس شرکایمان قرار دهیم می‌تواند به طرز معناداری توانایی آنها را در شناسایی و تحقق ارزش کاربردی هوش مصنوعی را سرعت ببخشد.

چگونه این تیم اصلی باید با واحدهای دیگر ارتباط برقرار کند؟

تیم اصلی هوش مصنوعی می‌تواند بسترهای گسترده‌ای را بسازد. برای مثال در یکی از شرکت‌های قبلی من، تیم من به انبار داده کاربر تعلق داشت که به عنوان مخزن اصلی کلیه داده‌های مربوط به کاربر استفاده می‌شود. این تیم با واحدهای تجاری مختلف در ارتباط بود و داده‌ها را از همه‌ی آنها جمع آوری می‌کرد و سپس به آنها (با رعایت حریم خصوصی) باز می‌گرداند. هیچ واحد تجاری به تنهایی نمی‌توانست این کار را انجام دهد ، و منطقی بود که تیم AI بتواند برای انجام این کار یک بستر متمرکز برای کل شرکت باشد.

وظیفه مدیر ارشد هوش مصنوعی این است که تمامی جوانب شرکت را بسنجد و و بگوید چگونه می‌توان از هوش مصنوعی برای بهبود استفاده کرد. هنگامی که من در Baidu هوش مصنوعی را هدایت می‌کردم ، یک تیم مدیریت محصول داشتیم که وظیفه آن مراجعه به هر واحد تجاری بود و می‌خواستند بدانند که آنها چطور می‌توانند به بهبود حوزه‌هایی همچون کیفیت جستجوی وب، محتوای یک نقشه‌ی راه یا کارکرد یک فروشگاه آنلاین کمک کنند. درواقع کار آنها پیدا کردن فرصت‌ها بود.

و البته، ما همیشه کارهای بسیاری بیشتری می‌توانستیم انجام دهیم اگر ظرفیت بیشتر بود. به طور کلی این بخش ِ ناگزیر جهان ما است. بنابراین کار مهم‌تر این بود که رهبران و مدیران تجاری را قانع کنیم که آنها به شدت به هوش مصنوعی نیاز دارند. پس از آن -خوشبختانه یا متأسفانه- ما مجبور شدیم اولویت‌بندی کنیم. همیشه ایده‌های بیشتری از آنچه که ما می توانیم اجرا کنیم وجود داشت.

چه ساختاری این امکان را فراهم کرد؟ آیا به طور کلی ساختار بایدو را الگوی خوبی می دانید؟

ساختار بایدو نتایج بسیار خوبی را ارائه داد. عناصر بسیاری از جمله ایده‌ی داشتن یک تیم فناوری و فرایند سیستماتیک برای کاربردهای تجاری قابل لمس بسیار مفید هستند. اما ساختارهای سازمانی برای یک شرایط یکسان ایجاد نشده‌اند در نتیجه بسته به زمینه‌ی شغل ، یک شرکت ممکن است کم و بیش در بسترها یا مهندسی داده‌ها سرمایه گذاری کند یا ترجیح دهد به جای توسعه پیشرفته، تحقیقات پایه‌ای را در بخش‌های مختلف همچون بینایی کامپیوتر، پردازش زبان طبیعی، یادگیری کلی ماشین و غیره انجام دهد.

آیا در بایدو یک گروه اختصاصی وجود داشت که مسئولیت ساختن موارد استفاده تجاری برای هوش مصنوعی را بر عهده داشته باشد؟

من یک تیم از مدیران محصول داشتم که وظیفه ایجاد پل به واحدهای تجاری و شناسایی، اولویت بندی و پیگیری اجرای پروژه‌های هوش مصنوعی را داشتند. این مدیران محصول که برخی از آنها پیش از این مهندس بودند دارای درک کافی و مناسبی بودن تا تشخیص دهند چه کاری انجام شود و چه کاری انجام نشود. با این وجود آنها اغلب قبل از انجام یک پروژه با مهندسین ارشد هماهنگ می‌شدند تا با قطعیت بیشتری پروژه را شروع کنند. ما از هر ایده‌ای استقبال می‌کردیم. برای مثال بسیاری از ایده‌های خوب هوش مصنوعی از مدیران واحدهای تجاری و بقیه‌ی آنها از واحدهای فناوری بیرون آمدند. مهمترین مساله این بود که فرایندی وجود داشته باشد تا ایده‌های خوب را غربال کند .

در مورد شرکت های کوچک چطور؟ یک شرکت ۱۰۰ نفره قاعدتا نمی‌تواند یک تیم جدید هوش مصنوعی تشکیل دهد. آنها چگونه باید در مورد هوش مصنوعی برای تجارت خود فکر کنند؟

توصیه ای که به همه می‌کنم این است که به این فکر باشید چطور انجامش دهید. حتی اگر پروژه‌ی کوچک با یک برنامه‌نویس مبتدی دارید دل به دریا بزنید تا ببینید یک نرم افزار هوش مصنوعی چه کاری برای شما انجام می‌دهد. دروقع اگر شرکتی پیش از این با هوش مصنوعی سروکار نداشته است، احتمالا نمی‌تواند به درستی استراتژی را تعیین کند. در این صورت مدیران ممکن است استراتژی‌ها را از جاهای دیگر وام بگیرند، درحالی که این کار به ندرت جواب می‌هد. بنابراین می‌گویم یک زوج مهندس را استخدام کنید تا ببینند چه کاری می توانند انجام دهند و از آنجا به رشد خود ادامه دهید.

آیا هوش مصنوعی داخلی را حتی برای شرکت‌هایی که توان استخدام یک یا دو توسعه‌دهنده دارند را هم پیشنهاد می‌دهید؟

پاسخ این سوال به این بستگی دارد که آیا شما می‌توانید یک پیشنهاد قابل لمس برای ایجاد ارزش هوش مصنوعی داشته باشید یا نه و اینکه ساخت تیم هوش مصنوعی برای شما مناسب‌تر است یا خرید آن؟ اگر احتمال دارد یک برنامه به یک استاندارد صنعت تبدیل شود ، یک شرکت کوچک بهتر است آن را بخرد. اما اگر یک برنامه کاربردی برای یک تجارت ارزشمند است، و به اندازه کافی برای شرکت منحصر به فرد است که نخواهد آن را به شخص دیگری برونسپاری کند بهتر است تیم هوش مصنوعی را بسازد.

منبع: hooshio.com